حضرت علامه آیت الله مصباح یزدی

مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah

حضرت علامه آیت الله مصباح یزدی

مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah

مصباح یزدی آیت الله / سید حسن نصر الله / جنگ ۳۳ روزه / دانلود / معجزات

سخنان بسیار مهم و شنیدنی علامه مصباح یزدی درباره جنگ ۳۳ روزه و خاطراتی که سید حسن نصرالله برای ایشان تعریف کرده است :


دانلود


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah

مصباح یزدی آیت الله علامه استاد محمد تقی مصباح یزدی mesbah yazdi

http://s3.picofile.com/file/7371029458/%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD_%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C_mesbah_yazdi_21_.jpg


مقام معظم رهبرى (حفظه الله) :


بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى‌شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب‌نظر در مسایل اساسى اسلام ارادت قلبى دارم. اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیتهایى مانند علامه طباطبایى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم‌القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر مى‌کند.


منبع :

http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=11484


شما باید یک گروه مشاوره‌ى محتوایى از مناسبترین شخصیتهایى که امروز مى‌توانید پیدا کنید، داشته باشید؛ مثلاً از آقاى مصباح دعوت کنید و اصرار هم بکنید؛ یا مثلاً از شاگردان آقاى مصباح دعوت کنید. خوشبختانه یکى از موفقیتهاى آقاى مصباح یزدى در قم این است که ایشان برخلاف خیلى از فضلاى ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردانِ خوب سرریز شده است.
منبع :
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2603
 
مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah

مصباح یزدی آیت الله علامه استاد محمد تقی مصباح یزدی mesbah yazdi

http://s3.picofile.com/file/7371029672/Bahjat_Mesbah2.jpg

مصباح یزدی آیت الله علامه استاد محمد تقی مصباح یزدی mesbah yazdi

http://img4up.com/up2/90233543288695148374.jpg

http://s3.picofile.com/file/7371030321/%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD_%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C_mesbah_yazdi_13_.jpg

http://s3.picofile.com/file/7371029993/%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD_%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C_mesbah_yazdi_14_.jpg

http://s1.picofile.com/file/6246060360/ayatollah_mesbah_yazdi_%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD_%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C.jpg

مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس mesbah yazdi ayatollah


مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah



مصباح یزدی استاد آیت الله محمد تقی عکس

mesbah yazdi ayatollah


راز تخریب علامه مصباح یزدی + تصاویر اسناد

مقام معظم رهبری : «یک نفر مثل آقای مصباح یزدی مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرد.حرف رسا و منطق قوی و مستحکم هرجایی باشد انجا را دشمن زود تشخیص می دهد.با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند.»


ابتدا لازم است نکته ای را خطاب به فرقه ...

ادامه مطلب ...

کتاب آذرخشی دیگر از آسمان کربلا

کتاب "آذرخشی دیگر از آسمان کربلا" مجموعه سخنرانی های آیت الله مصباح یزدی در مورد واقعه کربلا است.




در کتابی خواندم که مقام معظم رهبری فرموده بودند : "خواندن این کتاب ضروری است. نمی گویم مفید است ضروری است ."


و به پسر آیت الله مصباح هم فرموده بودند این کتاب پدرت را خوانده ای ؟ گفته بود نه . فرموده بودند : حتماً بخوان .



ایشان این سخنرانی ها را در محرم 1421(حدود 10 سال پیش) ایراد کرده، یعنی در اوج دورانی که تریبون‌های رسمی و غیر رسمی دولت در مورد مذهب، اهل بیت، امام حسین(ع) و انقلاب و اسلامی به تبلیغات منفی می‌پرداختند و شبهات نظری فراوانی برای انزوای دین و اکاذیبی برای تقبیح چهره مراجع و روحانیت مطرح می‌کردند.


بخش سوم این کتاب به "زمینه های قیام عاشورا" اختصاص یافته و در این بخش آیت الله مصباح یزدی بعد از مروری اجمالی بر تاریخ اسلام بعد از رحلت پیامبر(ص)، زمینه‌های اجتماعی انحراف جامعه و عوامل انحراف جامعه را بیان می‌کند.

 درمورد عوامل انحراف جامعه، ایشان سه عامل "تبلیغ" ، "تطمیع" و "تهدید" را عوامل اساسی انحراف جوامع معرفی می‌کند که در زمان معاویه، مقدمات شکل گیری واقعه عاشورا را فراهم می‌کردند.

 وی راجع به عامل تبلیغ می‌گوید ...


ادامه مطلب ...

نشان عمار یاسر

جشن بزرگ عمامه‌گذاری طلاب مدرسه معصومیه قم با اهدای «نشان عمار یاسر» به آیت الله مصباح یزدی به نشانه تجلیل از مقام علمی معنوی و سیاسی وی برگزار شد.

جشن عمامه‌گذاری طلاب مدرسه معصومیه قم که امروز صبح برگزار شد بر اساس یک برنامه اعلام نشده با تجلیل از آیت الله مصباح یزدی و اهدای «نشان عمار یاسر» به وی همراه شد.

در این مراسم که طبق برنامه اعلام شده بنا بود با سخنرانی آیت الله مصباح یزدی پایان یابد، از مقام علمی و عملی آیت الله مصباح یزدی با اهدای «نشان عمار یاسر» تقدیر شد. این نشان توسط آیت الله مقتدایی، مدیر حوزه‌های علمیه کشور به این عالم برجسته اهدا شد.

یکی از طلاب برگزار کننده این مراسم در گفتگو با رجانیوز درباره علت عدم اطلاع رسانی درباره اهدای این نشان به آیت الله مصباح یزدی گفت: علت اینکه نسبت به اهدای این نشان در این مراسم اطلاع رسانی نشد و حتی آیت الله مصباح یزدی نیز نسبت به این موضوع بی اطلاع بودند، این بود که با توجه به تواضع و اخلاق خاصی که این عالم برجسته در کناره گیری از هر گونه مراسم تجلیل و تقدیر داشته اند، ما بر آن شدیم این موضوع را به ایشان اعلام نکنیم.

بر اساس این گزارش، پس از عمامه‌گذاری‌ 27 نفر از طلاب این مدرسه، کلیپ تصویری «این عمار» با مضمون بیانات مقام معظم رهبری در زمینه بصیرت نخبگان در مسایل سیاسی پخش شد.

در ادامه آیت الله مصباح یزدی در سخنانی با اشاره به این‌که پوشیدن لباس روحانیت تکلیف بزرگی را در زندگی طلاب ایجاد می‌کند، گفت: شما کاری را شروع کردید که هر گامی که بر می‌دارید عبادت شمرده می‌شود؛ چون مردم با نگاه به شما به سوی پروردگار و دین متوجه می‌شوند.

رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) تصریح کرد: اگر امروزه بزرگ‌ترین تهدید‌ها را علیه اسلام شاهد هستیم؛ بزرگترین فرصت‌ها نیز برای گسترش دین به وجود آمده است و این تدبیر الهی است که در هر زمان قوای شیطانی و رحمانی در برابر یکدیگر متوازن می‌شوند.

آیت الله مصباح یزدی با ضروری خواندن بصیرت در عرصه باور‌های دینی، ارزش‌های دینی و امور اجتماعی خاطر نشان کرد: خداوند را باید سپاسگزار باشیم که ویژگی‌هایی همچون علم، تقوا، بصیرت و آگاهی به زمان را در وجود رهبر معظم انقلاب جمع کرده است.

وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اهمیت شناخت را‌ه‌های صحیح خود‌سازی بیان داشت: بینش در مسائل سیاسی، اجتماعی، تحقیق، فهم و کسب بصیرت و همچنین شناسایی خطوطی که در کشور وجود دارد و چگونگی ارتباط آنان با خارج از کشور ضروری است.

به گزارش رجانیوز به رسم رایج، عمامه گذاری طلاب توسط یک عالم برجسته انجام می شود و تنی چند از علما و فضلا وی را همراهی می کنند. اما با توجه به هماهنگی قبلی با مدیر حوزه علمیه قم این مراسم عمامه گذاری با تجلیل از شخصیت علمی و سیاسی وی همراه شد و در پایان نشانی که توسط تعدادی از طلاب هنرمند آماده شده بود، به آیت الله مصباح یزدی اهدا شد.

«نشان عمار یاسر» با هدف تقدیر از سطح بالای بصیرت این عالم برجسته در مسائل فکری و سیاسی طراحی شده بود.

این نشان که به ابتکار طلاب مدرسه معصومیه، نماد تجلیل از بصیرت علمی، عملی و ولایت‌محوری عنوان شد، از سوی آیت الله مقتدایی و مدیران مدرسه معصومیه به آیت الله مصباح یزدی ‌اهدا شد.


سفر حضرت آیت‌الله مصباح یزدی به کشور لبنان

گزارش تصویری سفر حضرت آیت‌الله مصباح یزدی به کشور لبنان


ملاقات با سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله ـ جنوب لبنان ـ 21/08/85

 

ملاقات با سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله ـ جنوب لبنان ـ 21/08/85

 

بازدید از مناطق جنگ 33 روزه و مزار شهدا ـ ‌منطقه صور ـ 22/08/85

 

بازدید از مناطق جنگ 33 روزه و مزار شهدا ـ ‌منطقه صور ـ 22/08/85

 

بازدید از مناطق جنگ 33 روزه و مزار شهدا ـ ‌منطقه صور ـ 22/08/85

 

 

دیدار با گروهی از رزمندگان حزب‌الله ـ منطقه عیتا الشعب ـ 22/08/85

 

ملاقات با گروهى از روحانیون حزب‌الله ـ بیروت ـ

22/08/85



1



بیاناتی از مقام معظم رهبری درباره حضرت استاد آیت الله مصباح یزدی :


«یک نفر مثل آقای مصباح یزدی مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرد.حرف رسا و منطق قوی و مستحکم هرجایی باشد انجا را دشمن زود تشخیص می دهد.با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند.»


«بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسائل سیاسی اسلام ارادت قلبی دارم. اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر می کند


«من خدا را شکر و حمد می کنم که نسل جوان ما در سراسر کشور به ایشان(استادمصباح یزدی) شدیدا علاقمند و قدردان هستند




دیدار صمیمانه حضرات آیات جوادی آملی و مصباح یزدی





حضرت آیت الله جوادی آملی پنج شنبه گذشته پس از نماز مغرب و عشا در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) حضور یافتند و در نشستی صمیمی با حضرت آیت الله مصباح یزدی در باره مصالح جهان اسلام به گفتگو پرداختند. در این دیدار که بیش از یک ساعت طول کشید آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به فعالیت‌های مؤثر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، آن را دارای برکات زیادی دانستند و برای موفقیت بیشتر آن دعا کردند.

بشر برای ادامه زندگی به ارتباطات اجتماعی نیاز دارد

 


  عهد شکنی با خداوند، ضعف ایمان و ابتلاء به نفاق بالاترین عقوبت برای انسان می‌باشد. 

 

به گزارش مرکز خبر حوزه، آیت‌الله مصباح یزدی شب گذشته در سلسله جلسات اخلاق خود در دفتر مقام معظم رهبری در قم با اشاره به فرازهایی از خطبه فدکیه وفای به نذر و عدم کم فروشی را مورد توجه قرار داد و اظهار داشتند: ارتباط دو موجود مختار و با شعور برای تحقق مصلحت و یا منفعتی است که نمونه بارز آن در ارتباطات اجتماعی نمود می‌کند که بشر برای ادامه زندگی به این ارتباطات نیاز دارد.

معظم‌له افزودند: رکن ارتباطات اجتماعی مبنی بر تأمین طرفین است و بر این اساس، سلسله ارزش‌های اجتماعی شکل می‌گیرد که متأسفانه گاهی اوقات به ذات این ارزش‌ها دقت نمی‌شود.

رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با اشاره به برخی ملاک‌های دوام زندگی اجتماعی گفتند: اصلی‌ترین ارزش‌های زندگی اجتماعی بشر پایبندی به عهد‌ها و قراردادها بوده که این مهم حتی نسبت به کافران و دشمنان نیز باید رعایت گردد.

عضو خبرگان رهبری، دوام زندگی بشر را متعهد بودن به قراردادها و تعهد‌ها عنوان کرد و ابراز داشتند: این امر بقدری مهم است که اسلام بارها بر آن تأکید کرده است.

معظم‌له اضافه کردند: البته این امر گاهی از زندگی اجتماعی فراتر رفته و شامل ارتباط و تعهد با خداوند می‌باشد که این امر شامل عهد، قسم و نذر می‌باشد.

آیت‌الله مصباح یزدی تصریح کردند: انسان باید در تعهد خود با خداوند بسیار دقت کند چرا که خیانت و عهد شکنی با خدا بسیار زشت‌تر از تخلفاتی است که با دیگر انسان‌ها صورت می‌گیرد.

معظم‌له عهد شکنی با خداوند را بالاترین عقوبت برای انسان یاد کرد و ابراز داشتند: پیمان شکنی با خداوند در مرحله اول باعث ضعف ایمان گردیده و به تعبیر قرآن نهایتاً مبتلا به نفاق می شود و این بالاترین عقوبت برای انسان است.

ایشان نتیجه عهد شکنی با خداوند را ایجاد نفاق در دل‌ها بر شمرد و تاکید کردند: نفاقی که از این راه حاصل می‌شود، دائمی بوده و ماندگار خواهد شد.


روایتی از ملاقات آیت الله مصباح یزدی با امام خمینی (ره)

« پس از آنکه انقلاب پیروز شد، دوران بحران فکری پشت سر گذاشته شد و آن هیجانات و ترور ها فروکش کرد و اوضاع آرام گرفت، به فکر افتادیم که برنامه های مؤسسه در راه حق را شروع کرده، توسعه بدهیم.

سال دوم پیروزی انقلاب بود؛ به اتفاق آقای محمدی گیلانی و آقای یزدی و مسئولان مؤسسه خدمت حضرت امام مشرف شدیم و راجع به مسائل حوزه گزارشی خدمت ایشان عرض کردیم. حضرت امام، حسن نظری نسبت به تحلیل های ما داشتند... بنده شروع کردم به توضیح دادن وضع حوزه و نیازهای آیندۀ آن، کمبودهایی که دارد و وضعی که باید داشته باشد. حدود ربع ساعت به طور فشرده مطالبی را عرض کردم و ایشان با کمال دقت کاملاً گوش می دادند. بعد از این که کمبودها و ضعف ها را بیان کردم، به ذهنم آمد- قبلاً هیچ قصدی نداشتم- با این شرایط سختی که امام و انقلاب دارد و ما هم این قدر منفی بافی کردیم،خوب است یک جهت اثباتی هم اشاره بکنم، گفتم: بعد از مطالبی که عرض کردم، باید به اطلاع برسانم که حرکت های محدودی هم در جهت رفع این ضعف ها شروع شده است، از جمله کاری که ۵،۶ سال است ما در "مؤسسۀ در راه حق" اجرا کردیم و این هم نتایج آن.

عرایض من که به این جا رسید، امام شروع به صحبت کردند، فرمودند: «این جا را توسعه بدهید.»

من برای این که توهمی نشده باشد که اصل رفتنمان خدمت ایشان به خاطر چنین در خواستی بوده با کمال پررویی گفتم: ما از هیچ مقامی تقاضایی نداریم ولی عرض می کنیم این کار قابل توسعه است، اگر امکاناتی باشد، می شود این کار را توسعه داد.

ایشان فرمودند:" این جا را توسعه دهید، من تا زنده هستم، خودم بودجۀ آن را می پردازم."

ما از یک طرف از عنایاتی که ایشان دارند، خیلی خوشحال شدیم و اگر این عنایت هم نمی شد، خود کلام ایشان برای ما پشتوانۀ بزرگی بود. چون همه در حوزه با کارهایی که انجام می دادیم، موافق نبودند و کسانی بودند که دوست نمی داشتند که غیر از همین کارهای جاری حوزه، کار دیگری صورت بگیرد... و احیاناً اگر طلبه هایی که می خواستند بیایند جزو برنامۀ ما با بعضی از آنها مشورت می کردند،رأی موافق نمی دادند! می گفتند: خودتان درس بخوانید و مثل استادهایشان بشوید. لذا این فرمایش امام پشتوانۀ خوبی برای ما شد و فهمیدیم که ایشان با این کار موافق هستند و می توانیم روی آن حساب کنیم.ما برگشتیم، فکر این بودیم که برای سال تحصیلی آینده ( چون وسط سال بود که خدمت ایشان رسیدیم) مؤسسه را توسعه بدهیم و کلاسی تأسیس کنیم و افراد بیشتری بپذیریم. امٌا یکی دو روز گذشت، آقای آشیخ حسن صانعی- که بعدها مسئول بنیاد پانزده خرداد شدند و آن زمان پیشکار امام حساب می شدند- آمدند منزل ما و گفتند: حضرت امام فرمودند که آیا شما برای توسعۀ این جا اقدام کردید؟

گفتم: الآن وسط سال است، معمولاً اول سال تحصیلی شروع می کنند و الآن تا اول سال باید مقدمات و برنامه هایش را فراهم کنیم.

گفتند: نظر حضرت امام این است که شما الآن شروع به کار کنید.

گفتم: ما الآن نه برنامه ریزی کرده ایم، نه بودجه ای داریم.

ایشان گفتند: شما از هر وقت شروع کردید، بودجۀ آن را از همان ماه، پرداخت می کنیم. هر وقت شروع کردید، بگویید بودجه آن را بفرستیم.

این کاملاً برای ما غیر منتظره بود. یعنی باور نمی کردیم که در آن شرایط دشواری که اوایل انقلاب بود، اصلاً امام یادشان بماند که همچو چیزی فرموده اند. ما در این فکر بودیم که بعد از چند ماه به یادشان بیاوریم که شما این طور حرفی را زده اید و ما حالا آن کار را شروع کرده ایم. خیلی مایۀ تعجب ما شد و خیلی خوشحال شدیم که کاری که ما شروع کرده ایم، مورد تأیید حضرت امام قرار گرفته. به هر حال، ما همان وقت - وسط سال – برای پذیرش جدید اعلام کردیم و گروهی را انتخاب نمودیم و امتحانات مقدماتی و برنامه ها شروع شد و ایشان از همان ابتدا بودجۀ آن را پرداخت نمودند. این جریان ادامه داشت و ما هر سال کلاس جدیدی تأسیس می کردیم که قبلاً ممکن بود هر چند سال یک بار بتوانیم کلاس جدیدی تأسیس کنیم. آن جا کم کم رواج پیدا کرد...»


گناه مصباح ما

آنچه در این 13 سال اخیر (از اول دولت اصلاحات تا امروز) می گذرد هر چه از مصباح یزدی می بینم و به یاد دارم گناه است ، او گناهکار است ، گناهانش هم کم نیست ، یکی دو تا نیست ، تمامی ندارد، روزی که انحرافات شریعتی برایش مشهود شد تا پای خروج از مدرسه حقانی ایستاد و روشنگری کرد،  روزی که همه مانده بودند که با دولت جمهوری اسلامی که خودش ساطور دست گرفته به جان جمهوری اسلامی افتاده چه کنند ، آمد و مانند یک طلبه صفر کیلومتر کل این کشور را زیر پا گذاشت تا بگوید آقا ، این چیزی که حضرات به اسم امام و انقلاب می خواهند به خورد ملت دهند چیزی نیست جز پس ماندهای نشخوارهای هابرماسی و کانتی و اسپینوزایی ، حکومتی که امام فرمود با این چیزی که اینها می گویند ، فرقش ، فرق عرش و فرش است ، فرق سماء و ارض است ....


تازه او به این کارها اکتفا نکرد، تریبون نماز جمعه را در تهران کرد تریبون حقیقت نظام سیاسی اسلام ، و آن زمان مصباح بود و 100 نشریه ی زنجیره ای ، مصباح بود و روزی 10 شبهه جدید عزیزان اصلاح طلب در دین ، مصباح بود و تساهل و تسامح ، مصباح بود و اتهام صدور حکم قتل های زنجیره ای، مصباح بود و جامعه مدنی ، مصباح بود و نفی حاکمیت خدا ، مصباح بود و نفی معصومیت اولیای خدا ، مصباح بود و قبض  و بسط تئوریک شریعت ، مصباح بود و صراط های مستقیم ،مصباح بود و دموکراسی آنگلوساکسونی، و مصباح بود و همه ی اینها ،و او یکه و تنها ، و ایستادگی تا پای نام و آبرو ، و این تنها او بود که با منطق محکمش کار را به جایی رساند که جوجه سیاست بازهای اصلاح طلب برای کندن این شر (خیر برای مسلمین) که گریبانشان را گرفته بود و سم پاشی های مدرنشان را دفع می کرد مجبور شدند کاریکاتور مصباح را نقش کنند و البته همه ی اینها کم گناهی نیست ، تألیف ده ها کتاب برای اینکه نشان دهد اسلام دینی کامل است و عرصه ای در جامعه شناسی و روانشناسی و علوم تربیتی و .... نمانده که اسلام در آن بی نظر مانده باشد خود گناهی دیگر است ...

و چه سخت است انگار این گناهان که حتی باید نشست و با برخی بچه های مذهبی هم بحث کرد که از تو می پرسند : مگر مصباح "حجتیه ای" نبود؟ و تو از این سؤال نمی دانی بخندی یا گریه کنی ، اخم کنی یا نیشت را تا بناگوش وا کنی ، که آخر آدم عاقل اگر مصباح آن است که چندین کتاب و صدها سخنرانی در مورد حکومت و ضرورت آن در غیبت دارد و اگر حجتیه آن است که هر حرکت و حکومتی را قبل از مهدی (عج) شکست خورده و نامشروع می داند اینها چه دخلی به هم دارند؟ چه ربطی دارند؟ چه نسبتی دارند؟ و چه کرده اند با ذهن من و توی جوان ، آن "سلام" و "صبح امروز" و "کیان" که سفید را سیاه ببینیم و چقدر خوب بلدند کارشان را، مصباح دین شناس را باید غول بی شاخ و دم جلوه داد و سروش ضد دین را پری دریایی!!!....


مگر انحراف چیست ؟ چیزی غیر از فاصله ی از علمای متعهد و ولایی است؟ و چقدر باز جالب است حرف این فرقه ی نوظهور که می گویند: "ما ولی فقیه داریم حرف ایشان مبنا است " و به خیال خودشان می خواهند با سوء استفاده از این حرف زیرآب همه ی علما – حتی امثال مصباح یزدی و علم الهدی را بزنند و راه را باز کنند و همه را منتظر بگذارند که حتما آقا بیاید و یک موضع رسمی بگیرد و این خود خلاف مسلم مشی و حرف و عمل آقا است و چقدر خطرناک است این تفکر و چه چیزهایی که پشت سر این نوع نگاه نمی گذرد .... وای بر ما "یوم تبلی السرائر" .....

و قصه ی گناهان بندگان صالح خدا ادامه دارد..... و ما تا کی باید مظلومیت سید علی خامنه ای را حتی در بین خودی ها تحمل کنیم؟


بی توجهی صدا و سیما به اظهارت خاص مقام معظم رهبری

به نقل از بی باک : در واقع تکریم حضرت آقای مصباح تکریم «راه حق» و نشان دادن «مصداق» و «الگوی شایسته» است. مصداقی که به تعبیر حضرت آقا- در این دیدار- از دهه 1330 تاکنون که او را می شناخته، همواره بر مدار حق بوده است.


سفر ده روزه رهبرمعظم انقلاب اسلامی به قم توجه فراوانی را به خود معطوف کرد در واقع در جریان این سفر بسیاری از نگاهها روی این سوال تمرکز داشت «جایگاه مذهبی رهبری در حوزه های علمیه کجاست؟ در حد یکی از مراجع است؟ کمتر از یکی یا بیش از آن است» این سوال از آنجا «اهمیت ویژه» داشت که از یک سو یک ارزیابی عینی از میزان تاثیرگذاری مخالفان بر حوزه ها به حساب می آمد و از سوی دیگر چنانچه پاسخ این سوال با گزینه های «متوسط» و یا «کم» توام می شد، مبنای برنامه ریزی های بعدی قرار می گرفت.


جدای از توده های مردم که صحنه هایی تاریخی و بدیع را در استقبال از «نائب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» به ثبت رساندند، حضور علما در برنامه های مختلف و از جمله در برنامه مراجعه به دفتر قم حضرت آیت الله العظمی خامنه ای- دامت برکاته- به گونه ای بود که بسیاری از برجستگان آشنا به مسایل حوزه علمیه قم گفتند به جز چند استثنا، همه مدرسان حوزه اعم از مدرسان دروس خارج و مدرسان سطح و همه طلاب حوزه به محضر شریف رهبری رسیده اند. البته اکثر این دیدارها انعکاس رسانه ای پیدا نکرده ولی همه خبرها بیانگر آن است که تجدید بیعت علمای قم با حضرت آیت الله خامنه ای، «کامل»، «جامع» و «پرشور» بوده است.

استقبال این شمار از علما و روحانیت شیعه از یک نفر از شجره طیبه روحانیت در یکصد سال اخیر کاملاً بی سابقه بوده است و براساس شواهد می توان دایره این استقبال و همراهی را از استقبال علما از مرجعیت عام مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و پیش از آن از مرجعیت عام مرحوم آیت الله العظمی میرزا محمدحسن شیرازی- قدس سرهماالشریف- گسترده تر دانست و حال آنکه استقبال روحانیت شیعه از این دو مرجع بزرگوار بعنوان دو اتفاق بسیار مهم در تاریخ شیعه به ثبت رسیده است. این در حالی است که استقبال روحانیت شیعه از «مراجع عام» صرفاً به منظور تصدی امور حوزه ها و حل مسایل شرعی- بمعنی اخص- بوده و جنبه سیاسی و «ولایت امری» نداشته است.

نکته مهم دیگر آن بود که استقبال کنندگان همه نحله های فکری و مشرب های فقهی و کلامی حوزه را شامل شده اند یعنی گرایشات اصولی، فلسفی، حدیثی، عرفانی و... همه در این «استقبال جامع» بوده اند. این موضوع به خوبی نشان می دهد که از نظر همه این ها حضرت آیت الله خامنه ای، شاخص های محوری رهبری دینی را داراست و تبعیت از او واجب شرعی است. برای اینکه اهمیت این مسئله روشن شود کافی است سری به تاریخ بزنیم تا در مواردی جدال فراوان این نحله ها با هم را ببینیم. اجتماع این نحله ها حول یک شخصیت خود یک اتفاق بزرگ تاریخی به حساب می آید. این در جای خود نشاندهنده شخصیت جامع مراد و مقتدای مسلمین است کما اینکه چند هفته از اظهارنظر علمای برجسته مذاهب 4گانه اهل سنت راجع به شخصیت ممتاز حضرت آیت الله العظمی خامنه ای نمی گذرد.

استقبال ویژه علمای مختلف حوزه علمیه به خوبی نشان داد که نظام جمهوری اسلامی در حلقه «جریان بنیانگذار»- یعنی روحانیت و حوزه- تا چه اندازه محل توجه و علاقه است. اگر اندکی انصاف داشته باشیم تصدیق می کنیم که روحانیت بیش از سال های 41، 42، 56 و 57 از انقلاب اسلامی حمایت می کند و این ضمن آنکه با تصویرسازی های مخدوش معاندان تضاد آشکار دارد، نشان می دهد که حوادث مختلف توجهات روحانیت را به «مهمترین کانون شیعه»- یعنی نظام مقدس جمهوری اسلامی- تمرکز داده است. فراموش نکنیم که از آغاز انقلاب تا همین امروز دشمنان بیرونی و عوامل داخلی آنها تلاش وسیعی کرده اند تا روحانیت و حوزه را از نظام جدا کنند و برای تحقق این هدف چه «حزب »ها، «مجمع» ها و «دفتر»ها تاسیس شدند و چه کینه توزانی در بعضی از مراکز قم خزیده بودند که فریاد امام از آنها بلند بود و این همه کار علیه یک جریان اصیل در طول تاریخ شیعه بی سابقه است.

 در چنین شرایطی، این استقبال عظیم و «مراجعه متراکم» معنایی جز «پذیرش صمیمانه» ندارد. آیا تصویری صادق تر از این برای نشان دادن آینده درخشان نظام اسلامی وجود دارد؟
سفر حضرت آقا به قم با «ایجاب کامل» علمای قم سپری شد یعنی همه تکریم شدند و عزت یافتند و این نشان داد که عزت رهبری، عزت همه جامعه است. البته در این بین معدود کسانی هم - به تلویح- مذمت شدند.

حضرت آقا در این سفر نمی خواستند با «گروهی» یا «شخصی» دیداری خصوصی داشته باشند تا از آن تعبیرهایی خاص بیرون نیاید و عده ای با تعبیر و تفسیرهای خاص اهداف سفر را تحت الشعاع قرار ندهند و فروعات را بر اصول مقدم ندارند اما در عین حال این سفر یک استثنای معنادار هم داشت و آن جلسه ای بود که حضرت آقا با دست اندرکاران «موسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی» داشتند. همه می دانند که در قم مراکز مختلف پژوهشی تحقیقی وجود دارند و اکثریت نزدیک به همه آنان نیز با نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبر معظم آن ارتباط مثبت دارند و در رأس هر کدام هم چند شخصیت محترم روحانی که مورد تکریم رهبرمعظم انقلاب هستند، قرار دارند، اما حضرت آقا یکی را از میان «جمع» برگزیدند و در تعبیر بلندی فرمودند: «این مرکز باید الگوی مراکز دیگر قرار بگیرد» در واقع با غور در آن بخش از بیانات رهبرمعظم انقلاب که ناظر به «تحول در حوزه ها» بود و با نگاه به شاخص های مطرح شده درمی یابیم که اکثریت آن شاخص ها و آن نکات در موسسه امام خمینی دیده می شود. مهمترین هنر این موسسه بازشناسی نیاز علمی جامعه و ارائه طریق دینی در حوزه های مختلف علوم انسانی است. در این مرکز سالانه صدها مدرس آشنا به مبانی دقیق فقهی، فلسفی، کلامی و عرفانی تربیت می شوند که زبان روز دنیا را هم می فهمند و با تسلط بر متدهای علمی به نیازهای مراکز علمی جهان اسلام پاسخ می گویند. از این مرکز سالانه صدها اندیشمند اسلامی به کشورهای مختلف اعزام می شوند و فکر اسلام ناب را با خود منتقل می کنند و صد البته این تکافوی اندکی از بسیار نیاز جهان اسلام و حتی ایران است.

البته در این میانه نباید عنایت خاص حضرت آقا به شخصیت ممتاز حضرت آیت الله مصباح یزدی را هم ناگفته گذاشت که متاسفانه صداوسیما و سایر رسانه ها به این بخش توجه چندانی نکردند و اظهارات بسیار خاص رهبرمعظم انقلاب در مورد این شخصیت- در جریان دیدار چند روز پیش دست اندرکاران آن موسسه با ولی امر مسلمین- را انعکاس ندادند. آیت الله مصباح یک فقیه، متکلم، فیلسوف، مفسر و زمان شناس بصیر است. از همه این ها مهمتر جزء شخصیت های برجسته ای است که هیچگاه در تقدم نظام بر خود تردید نداشته و در این راه بدون لحاظ داشتن موقعیت علمی خود به دل خطر رفته و گاهی یک تنه با «خناسان مسلط» مصاف داده است. چنین شخصیتی مصداق کامل عالمی است که تشخیص دقیق خود را در روزی که لازم باشد، بی درنگ به میدان می آورد و در این راه سرزنش و زخم زبان دیگران را به چیزی نمی گیرد. در واقع تکریم حضرت آقای مصباح تکریم «راه حق» و نشان دادن «مصداق» و «الگوی شایسته» است. مصداقی که به تعبیر حضرت آقا- در این دیدار- از دهه 1330 تاکنون که او را می شناخته، همواره بر مدار حق بوده است.

یک نکته دیگر در این سفر تاریخی، تقدیر از دولت در خدمت رسانی به مردم استان قم است. حضرت آقا در چند جا به زحمات خاص نظام به قم در دوره این دولت اشاره داشتند خود دولت در جریان گزارش این اقدامات- در محضر رهبری- از اختصاص بیش از 1800 میلیارد تومان به قم طی 4-5 سال اخیر خبر داد. نگاهی به مبالغ اختصاص یافته نشان از جهشی بودن آن دارد. نظام اسلامی بر مبنای خدمت به خلق خدا و پیاده کردن قوانین، احکام و... الهی به وجود آمده است. وقتی خدمت به درستی انجام شود، گرایش اجتماعی به سمت دین فزونی می گیرد و صد البته هر مقدار دین باوری خالص تر باشد، خدمات فزونی گرفته و اثرگذاری آن چند برابر می شود.

سفر رهبرانقلاب به قم، سفر ولی امر مسلمین به قم بود نه سفر یک کارگزار نظام اسلامی. این سفر - از منظر رهبری- ادای دین به قم و از منظر قم ادای دین به رهبری بود. آنچه از دو سو چشم ها را مسخر کرد هزاران بار بیش از آن چیزی بود که به «گمان» آمده بود و اینک وقت آن است که «بعضی» ها که از جمع جدا شده اند، به تصویر بی غبار آنچه در این ده روز گذشت نگاه بیاندازند.


آیت الله بهجت علاقه فراوانی به ایشان داشتند ...


مطالبی راجع به تأییدات آیت الله بهجت نسبت به ایشان را بزودی درج خواهم نمود .






تجلیل مقام معظم رهبری از حضرت آیت الله مصباح یزدی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای در این دیدار با ابراز خرسندی فراوان از تلاشهای عمیق مؤسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی افزودند: این مؤسسه ی خوب، جامع و کامل می تواند از لحاظ تلاش پیگیر، خستگی ناپذیر، خالصانه و عالمانه الگویی برای حوزه باشد.


ایشان با تجلیل از فضل و اخلاص و تقوای آیت الله مصباح یزدی، وجود این کمالات را در مدیریت یک موسسه، موجب افزایش برکات الهی خواندند و افزودند: خدمات و تلاشهای این مؤسسه، به شکل صحیح اطلاع رسانی شود.

نماز جمعه ی سالهای دفاع مقدس

تصویر منتشر شده متعلق به نماز جمعه ی سالهای دفاع مقدس می باشد که در آن حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به عنوان خطیب نماز جمعه و علامه مصباح سخنران پیش از خطبه ها قرار دارند.

 
 

کتاب گفتمان مصباح


گزارشی از زندگانی علمی و سیاسی آیت الله مصباح یزدی

 


 
نام آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی با بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی و نیز تاریخ تحولات حوزه‌ی علمیه‌ی قم پیوندی ناگسستنی دارد.

او فقه و اصول را در مکتب بزرگانی چون امام خمینی (ره) و حضرات آیات بروجردی، اراکی و بهجت آموخته و در اخلاق و عرفان از بزرگانی چون علامه طباطبایی، آیت‌الله بهجت و آیت‌الله انصاری همدانی بهره‌ها برده است.
آیت‌الله مصباح بیش از همه از محضر علامه طباطبایی استفاده کرده است، چرا که علاوه بر عرفان و اخلاق در فلسفه و تفسیر نیز از شاگردان خاص وی به حساب می‌آید تا حدی که علامه، خود، او را شریک در تفسیر المیزان معرفی کرده است.

استعداد سرشار آیت‌آلله مصباح در کنار برخورداری از چنین استادان بزرگ، روحی لطیف، اخلاقی برجسته، منطقی قوی، ذهنی جوال و بینشی عمیق برای او به ارمغان آورده که بهترین میدان بروز این ویژگی‌ها را می‌توان در جهاد علمی وی در برابر موج سیل‌آسای شبهات دین‌ستیزان یافت.

اما جدای از تفکرات دینی و فلسفی و پاسخ‌های متین و محکم آیت‌الله مصباح به شبهات فکری روز، آنچه باعث اشتهار و برجستگی شخصیت ایشان شده و وی را در کانون توجه همگان قرار داده است، مواضع فرهنگی و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی وی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا کنون می‌باشد.

نقدهای جدی آیت‌الله مصباح بر پاره‌ای از اندیشه‌ها و تفکرات دکتر شریعتی اولین چالش فکری – سیاسی ایشان با بسیاری از گروه‌ها و شخصیت‌ها بود؛ چالشی که در یک سوی آن آیت‌الله مصباح و سوی دیگر آن بسیاری از شخصیت‌های موجه و بزرگ انقلاب قرار داشتند. گر چه تاریخ، بسیاری از مواضع گذشته‌ی مصباح یزدی و منتقدان او درباره‌ی شریعتی را به طور دقیق و کامل ثبت نکرده، به همین دلیل نمی‌توان درباره‌ی همه‌ی آنها قضاوتی دقیق داشت. اما آنچه امروز برای اولین بار در این کتاب منتشر می‌شود، شاید مستندترین روایت از مهم‌ترین انتقادات آیت‌الله مصباح بر اندیشه‌های دکتر شریعتی باشد.

شهید بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله طالقانی و برخی دیگر از بزرگان انقلاب نیز گر چه غالبا به اشتباهات مهم دکتر معترف بودند، اما در نوع برخورد با اندیشه‌های او روشی متفاوت را برگزیدند. این اختلاف روش تا حدی بود که روابط گرم و صمیمی آیت‌الله مصباح با برخی از این بزرگان را برای مدتی به سردی متمایل ساخت.

شهید بهشتی از نزدیک‌ترین دوستان آیت‌الله مصباح بود که همکاری‌های بسیار گسترده و دامنه‌داری را سامان داده بودند. آخرین همکاری مصباح با شهید بهشتی به اداره‌ی مدرسه‌ی حقانی ارتباط پیدا می‌کرد؛ مدرسه‌ی علمیه‌ای که طرح نوین آن محصول اندیشه‌ی مترقی شهید بهشتی بود و مدیریت اجرایی آن را شهید قدوسی بر عهده داشت و از همکاری آیت‌الله جنتی و آیت‌الله مصباح در هئیت مدیره بهره می‌برد.

نفوذ اندیشه‌های شریعتی در این مدرسه با واکنش آیت‌الله مصباح مواجه شد و همین امر دو جبهه را در میان طلاب مدرسه‌ی حقانی شکل داد: گروهی مخالف سرسخت شریعتی و گروهی دیگر دوستدار و حامی جدی او شدند. مشاجرات این دو گروه حتی گاهی موجب بروز بداخلاقی‌هایی میان آنها می‌شد تا حدی که شهید بهشتی در سخنانی در جمع طلاب این مدرسه از مشاجرات میان هر دو گروه از طلاب به شدت انتقاد کرد. شهید بهشتی در عین حال روش آیت‌الله مصباح را در نقد شریعتی نپسندید و بر برخی از مواضع ایشان خرده گرفت، ولی آیت‌الله مصباح که مخالفت با اندیشه‌های شریعتی را تکلیف شرعی خود می‌دانست و از وضعیت موجود مدرسه ناراحت بود، تصمیم گرفت تا از ادامه‌ی همکاری با آن مدرسه استعفا دهد.

استعفای آیت‌الله مصباح نه تنها جو متشنج مدرسه را آرام نکرد، بلکه بر شدت اختلافات افزود. هیئت مدیره نیز تصمیم گرفت برای کنترل جو مدرسه شش نفر از موافقان و شش نفر از مخالفان سرسخت شریعتی را از مدرسه اخراج کند. با اجرای این تصمیم هیجده نفر دیگر از مخالفان دکتر خواستار بازگشت دوستان خود به مدرسه شدند و اعلام کردند که در صورت عدم برگشت دوستانشان به مدرسه به جمع شش نفره‌ی آنها خواهند پیوست، اما هیئت مدیره همچنان بر اخراج آنها اصرار ورزید و بدین ترتیب 18 نفر دیگر از مدرسه بیرون رفتند و حلقه‌ی اولیه‌ی شاگردان مصباح شکل گرفت.1

شهید مطهری نیز که ابتدا با دعوت از شریعتی به حسینیه‌ی ارشاد بیشترین نقش را در شهرت او داشت، سرانجام روشی شبیه به آیت‌الله مصباح را برگزید و حتی به انتقاد صریح از روش برخی از روحانیان شناخته شده همچون شهید بهشتی پرداخت.

و بالاخره امام خمینی که در آن مقطع طرح هر مسئله‌ای جز مبارزه با شاه و تشکیل حکومت اسلامی را انحراف از مسیر انقلاب می‌دانست، با ارسال پیامی به ایران خواستار پایان دادن به مباحث اختلاف‌برانگیزی چون کتاب "شهید جاوید" و "مسئله‌ی علی شریعتی" شد و بدین گونه آتش اختلافات برای مدتی فرو نشست.

همزمان با استعفای آیت‌الله مصباح از مدرسه‌ی حقانی، "موسسه در راه حق" که توسط آیت‌الله خرازی و آیت‌الله استادی با هدف پاسخگویی به شبهات نسل جوان و مقابله با اندیشه‌های مارکسیستی تأسیس شده بود، از آیت‌الله مصباح برای راه‌اندازی بخش آموزش دعوت کرد و او که پذیرش این دعوت را فرصتی مناسب برای تربیت طلاب مستعد می‌دید، دعوت را پذیرفت. بدین ترتیب بخش آموزش مؤسسه‌ی در راه حق با مدیریت مستقل وی راه‌اندازی شد. در این میان شاگردان ایشان که از ادامه‌ی تحصیل در مدرسه‌ی حقانی محروم شده و در سایه‌ی حمایت‌های استاد خویش، با هم در خانه‌ی اجاره‌ای زندگی می‌کردند، جذب کلاس‌های مؤسسه شده و دوره‌ی جدیدی از زندگی علمی خود را آغاز کردند.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از دیگر دوستان آیت‌الله مصباح بود. این دو گر چه در برخی از مسائل لزوما دیدگاه مشترکی نداشتند، اما مبارزه با رژیم طاغوت هدف مشترکی بود که از جانب آنها دنبال می‌شد. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در این میان بیش از هر چیز به مبارزه‌ی صریح و سیاسی با رژیم می‌پرداخت، ولی مبارزات آیت‌الله مصباح غالبا مخفیانه و بیش از آنکه سیاسی باشد، فرهنگی بود.

انتشار دو نشریه‌ی "بعثت" و "انتقام" به خوبی بیانگر اختلاف سلیقه‌ی این دو مبارز انقلابی در روش‌های مبارزاتی آنهاست. نشریه‌ی بعثت که نقش هاشمی رفسنجانی در آن پر رنگ‌تر از مصباح بود، بیشتر جنبه‌ی سیاسی، پرخاش و افشاگری علیه رژیم داشت و نشریه‌ی انتقام که توسط آیت‌الله مصباح منتشر می‌شد، جنبه‌ی ایدئولوژیکی‌اش قوی‌تر بود. راه‌اندازی هیئت یازده نفره، نوشتن برخی از اعلامیه‌های ضد رژیم، تلاش برای چاپ و توزیع برخی از اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره)، اداره‌ی مراسم جشن آزادی امام و نگارش قطعنامه‌ی آن، سازماندهی مبارزات روحانیت، همکاری با هیئت‌های مؤتلفه‌ی اسلامی، تحقیق درباره‌ی شکل حکومت اسلامی و ... از دیگر همکاری‌های مشترک آن دو بود. در کنار این همکاری‌ها البته اختلاف نظرهایی نیز میان این دو مبارز انقلابی وجود داشت.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی معتقد بود که با استفاده از ظرفیت سازمان مجاهدین خلق و دکتر شریعتی می‌توان انقلاب را سریع‌تر به پیروزی رساند، اما مصباح اعتقاد داشت که میدان دادن به این گرایش‌ها ماهیت اسلامی انقلاب را حتی در صورت به ثمر رسیدن آن خدشه‌دار خواهد کرد. البته هاشمی مدت‌ها قبل از آشکار شدن انحراف سازمان مجاهدین خلق به اشتباه خود در حمایت از این سازمان پی برد و علاوه بر قطع کمک‌های مالی به آنها، به انتقاد صریح از این سازمان پرداخت. هاشمی حتی در پاسخی صریح به انتقاد "بهرام آرام" (از سران سازمان مجاهدین خلق) نسبت به قطع کمک‌های مالی خود، گفت: "شما با شاه مبارزه می‌کنید که کسی مثل استالین را سر کار بیاورید، ولی ما مبارزه می‌کنیم که مرام حضرت علی (ع) را به جای شاه بیاوریم."2

به هر حال نقش ممتازی که هاشمی در افشای چهره‌ی نفاق و عبور دادن کشور از بحران‌ها داشت و حمایت‌های بی‌دریغ امام خمینی (ره) از وی موجب به فراموشی سپردن کدورت‌های گذشته‌ی مصباح و هاشمی شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران آیت‌الله هاشمی رفسنجانی خدمت در عرصه‌های اجرایی را برگزید تا کارآمدی اسلام در عرصه‌ی کشورداری را به اثبات برساند و آیت‌الله مصباح نیز مهم‌ترین تکلیف خود را در خدمت در میدان دفاع تئوریک از اسلام و نظام جمهوری اسلامی دانست. هاشمی برای عمل به تکلیف خویش دشوارترین مسئولیت‌های ممکن چون عضویت در شورای انقلاب، ریاست مجلس شورای اسلامی، مسئولیت جنگ، مسئولیت ریاست جمهوری کشوری، که هشت سال جنگ را پشت سر گذاشته و از نابسامانی‌های بسیاری رنج می‌برد، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... را پذیرفت و مصباح نیز در نقد و مناظره‌ی علمی با اندیشه‌های التقاطی و مارکسیستی، دفاع تئوریک از نظام جمهوری اسلامی، انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها، ایجاد تحول در نظام حوزه‌های علمیه، تربیت طلاب مستعد و حضور در کنفرانس‌ها و مجامع داخلی و خارجی برای دفاع از مبانی اسلام و جمهوری اسلامی و ... نقشی ویژه و کم‌نظیر داشت.

هاشمی و مصباح گر چه هر یک مسئولیتی متفاوت را عهده‌دار بودند، اما یکدیگر را از حمایت‌های خود بی‌نصیب نمی‌گذاشتند. آنگاه که مصباح تصمیم گرفت تا برخی از شاگردانش را برای تحصیل به برخی از دانشگاه‌های خارج از کشور بفرستد، این هاشمی بود که زمینه‌ی بهتری را برای او فراهم آورد و اما مصباح، گر چه نسبت به برخی از عملکردهای دولت سازندگی انتقاد داشت ولی نه تنها این انتقادات را رسانه‌ای نمی‌کرد بلکه حتی پس از پایان دولت هاشمی از کلیت عملکرد او نیز دفاع کرد.

دوران هشت ساله‌ی ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به پایان خود نزدیک می‌شد و گروه‌ها، شخصیت‌های دینی و سیاسی، احزاب و مردم هر یک به فکر رئیس‌جمهوری شایسته بودند تا مدیریت اجرایی کشور را برای یک دوره‌ی جدید بر عهده گیرد. حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری (ریاست وقت مجلس شورای اسلامی) مهم‌ترین شخصیتی بود که به صورت طبیعی در کانون توجه بسیاری از شخصیت‌های دینی و سیاسی قرار داشت.

مجمع روحانیون مبارز تهران به فکر یافتن رقیبی جدی برای او بود. تلاش آنها برای قانع کردن مهندس میرحسین موسوی، نخست‌وزیر دوران جنگ به نتیجه نرسید و در نهایت به کاندیداتوری حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، رضایت دادند.

عملکرد خاتمی در وزارت ارشاد و تفکرات روشنفکرانه‌ی او که گاه با اندیشه‌های متفکران غربی قرابتی مشهود داشت، نگرانی بسیاری از علمای دینی و گروه‌های مذهبی را نسبت به آینده‌ی کشور (به خصوص از نظر فرهنگی) برانگیخت. این نگرانی با حمایت طیف گسترده‌ای از روشنفکران و حتی اپوزیسیون نظام از خاتمی، تشدید شد و در نتیجه بسیاری از علما و اندیشمندان شناخته شده‌ی حوزه و از جمله آیت‌الله مصباح یزدی از کاندیداتوری "ناطق نوری" حمایت کردند.

اما مردم به دلایلی که در جای خود قابل بحث و بررسی است "خاتمی" را با بیش از 20 میلیون رأی در دوم خرداد 1376 به عنوان رئیس‌جمهور برگزیدند. پس از انتخاب شدن "سیدمحمد خاتمی" به عنوان پنجمین رئیس‌جمهور اسلامی ایران، بسیاری از علما و شخصیت‌های دینی و سیاسی به تبریک یا حمایت از وی به عنوان رئیس‌جمهور منتخب ملت پرداختند. آیت‌الله مصباح‌یزدی نیز علی‌رغم حمایت خود از "ناطق نوری" از جمله کسانی بود که در برخی از مواضع و سخنرانی‌های خود به حمایت از رئیس‌جمهور منتخب ملت ایران پرداخت.

پس از دوم خرداد 76، در حالی که بسیاری از مردم منتظر ایجاد تحول در مدیریت‌ها و جهت‌گیری این تحولات به سمت برطرف کردن مشکلات اساسی جامعه بودند، طولی نکشید که قوه‌ی مجریه که هر روز بیش از پیش شکلی حزبی به خود می‌گرفت، به جای آنکه تمام همت خود را صرف پرداختن به مشکلات اصلی مردم کند به برخوردهای حزبی و میدان دادن به عناصر مطرود فکری روی آورد.

در اثر ایجاد چنین فضایی بود که آنها با حمایت‌های بی‌دریغ برخی از ارکان دولت همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از طریق کتاب‌ها، فیلم‌ها و مطبوعات متعدد با گرایش‌های سکولاریستی و پلورالیستی به تضعیف دین، انقلاب و ارزش‌هایی که جان‌های بسیاری برای استقرار آنها فدا شده بود روی آوردند.
آری جبهه دوم خرداد در اوج تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام و نظام اسلامی به جای حراست از مرزهای عقیدتی و فرهنگی جامعه دائما از "تساهل و تسامح فرهنگی" دم می‌زد و بر "آزادی مخالف" به عنوان مهم‌ترین شعار خود تأکید می‌ورزید و این چنین بود که زمینه‌ی تهاجم دشمنان خارجی و ایادی داخلی آنان به دین و ارزش‌های اسلامی بیش از پیش فراهم گردید. همراه شدن این تهاجمات با فضای باز و بدون نظارت دقیق، مستمر و پیگیر مسئولان فرهنگی – سیاسی کشور، به ویژه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علما و اندیشمندان اسلامی را به تلاشی مضاعف واداشت. آنان ضمن انتقاد از دولت به خاطر فضای به وجود آمده، به دفاع از مبانی اسلام و روشنگری مردم پرداختند که البته در این میان آیت‌الله مصباح نقشی ویژه و استثنایی داشت. وی با سخنان و استدلال‌های خود به ویژه در سخنرانی‌های پیش از خطبه‌های نمازجمعه‌ی تهران که هر دو هفته یک بار برگزار می‌شد، به مبانی فکری آنها با زبانی همه فهم، پاسخ می‌گفت.

مطبوعات و شخصیت‌های ژورنالیستی که از پاسخگویی علمی به گفته‌های "مصباح" ناتوان بودند، با فراموشی همه‌ی شعارهای زیبا و دل‌فریبشان مبنی بر لزوم آزادی، تحمل مخالف، جامعه‌ی چند صدایی، احترام به شخصیت و کرامت‌های انسانی و ... با طرح سخنان دروغ و تحریف و تقطیع سخنان ایشان تلاش کردند تا چهره‌ای متحجر از وی، به نمایش بگذارند. این سیاست از طرف جبهه‌ی دوم خرداد به شدت دنبال می‌شد!

البته در این میان هیچ اتهامی دردناک‌تر از عدم برخورداری آیت‌الله مصباح از سوابق مبارزات انقلابی، پیروی از تفکر انجمن حجتیه و مخالفت با اندیشه‌های تابناک حضرت امام خمینی نبود. اما "حضرت آیت‌الله خامنه‌ای" رهبر معظم انقلاب با دفاع قاطع از "آیت‌الله مصباح" و انتقاد از تهاجم گسترده‌ی مطبوعاتی به ایشان، وی را بدیل "شهید مطهری" و "علامه طباطبایی" در زمان کنونی دانستند. سخنان مقام معظم رهبری محبوبیتی خاص به آیت‌الله مصباح بخشید و موجبات گرایش جوانان تشنه‌ی معارف ناب اسلامی به ایشان و آثارشان را فراهم آورد.

جبهه‌ی دوم خرداد سعی می‌کرد با سوءاستفاده از شخصیت محبوب رئیس‌جمهور، او را وارد مناظره‌ای غیرحضوری با آیت‌الله مصباح کند؛ مناظره‌ای که از طریق تریبون‌های رسمی نظام صورت می‌پذیرفت. بر همین اساس "خاتمی" اولین کسی بود که لقب "تئوریسین خشونت" را به "مصباح" داد. اما آیت‌الله مصباح به صورت رسمی و از طریق تریبون نمازجمعه از حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی دعوت کرد تا به جای آنکه از دور و با استناد به سخنان تحریف شده با او سخن بگوید در یک مناظره‌ی رو در روی تلویزیونی شرکت کرده و با یکدیگر به گفتگو بنشینند. اما "خاتمی" هرگز حاضر به شرکت در این مناظره نشد.

جبهه‌ی دوم خرداد به جای "خاتمی"، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد حجتی کرمانی را به مناظره‌ی تلویزیونی با آیت‌الله مصباح فرستاد. مناظره‌ای که تنها شرط آیت‌الله مصباح از پذیرش آن، پخش زنده‌ی تلویزیونی بود، اما با عدم پذیرش این شرط از سوی حجتی کرمانی و کوتاه آمدن "مصباح" از شرط خود، این مناظره ابتدا ضبط و سپس پخش شد. عدم پوشش تبلیغاتی مناسب از جانب مطبوعات جبهه‌ی دوم خرداد نسبت به این مناظره، یک پیام آشکار بیشتر نداشت، لذا چندی بعد "سیدعطاءالله مهاجرانی" اولین وزیر ارشاد دولت خاتمی، "آیت‌الله مصباح" را به مناظره فرا خواند و "مصباح" نیز بلافاصله این دعوت را پذیرفت، اما این مناظره نیز همچون دعوت‌های مکرر "آیت‌الله مصباح" از "دکتر عبدالکریم سروش"، مهم‌ترین مروج اندیشه‌های غربی در ایران، به سرانجام نرسید.

جریان مدعی اصلاح‌طلبی گمان می‌کرد بدون داشتن پشتوانه‌ی قوی علمی و دینی به خصوص در میان علما، روحانیون و حوزه‌های علمیه می‌تواند کاری از پیش ببرد. این در حالی بود که استاد شهید مرتضی مطهری سال‌ها پیش بر این مسئله تأکید ورزیده بود که: "قدر مسلم این است که هر گونه صلاح و اصلاحی در کار مسلمین رخ دهد یا باید مستقیما به وسیله‌ی این سازمان ]سازمان روحانیت[ که سمت رسمی رهبری دینی مسلمین را دارد صورت بگیرد یا لااقل این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد. اگر به فرض حرکتی اصلاحی و دینی از ناحیه‌ی‌ فرد یا افرادی آغاز گردد و سازمان روحانیت آمادگی و هماهنگی نداشته باشد گمان نمی‌رود موفقیت زیادی نصیب گردد."3 اما اصلاح‌طلبان نه تنها از این مسئله غافل بودند بلکه با تضعیف دین، ارزش‌های اسلامی و حوزه‌های علمیه موجبات مرگ زودرس آنچه را که "اصلاحات" می‌نامیدند، فراهم کردند.

اشتباهات متعدد جبهه‌ی دوم خرداد باعث شد تا کم‌کم از اقبال مردم به آنها کاسته شده و به منتقدان دولت روی آورند. منتقدان با استفاده از این زمینه ابتدا اکثریت شوراهای اسلامی شهر و روستا و سپس اکثریت مجلس هفتم را به دست گرفتند.

در حالی که دوران ریاست جمهوری حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شد، جبهه‌ی دوم خرداد به دنبال جایگزینی که از مقبولیت مردمی مناسبی برخوردار بوده و حداقل توان زنده نگه داشتن شعارها و سیاست‌های این جبهه را داشته باشد، می‌گشت تا از این طریق جلوی از دست دادن قوه‌ی مجریه را بگیرد؛‌ اما از آنجا نتوانستند نسبت به کاندیداتوری شخصیت واحدی به توافق برسند، با سه نامزد شاخص یعنی حجت‌الاسلام والمسلمین کروبی، دکتر مصطفی معین و مهندس محسن مهرعلیزاده وارد عرصه‌ی رقابت‌های انتخاباتی شدند.

از منتقدان دولت که اینک اصولگرایان نامیده می‌شدند نیز افراد متعددی برای نامزدی در این انتخابات مطرح بودند. دکتر علی‌اکبر ولایتی، دکتر علی لاریجانی، دکتر احمد توکلی، دکتر محسن رضایی، دکتر محمدباقر قالیباف و دکتر محمود احمدی‌نژاد.

در این میان اتفاق دیگری در حال وقوع بود، گروهی از فعالان سیاسی خواستار حضور مجدد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در عرصه‌ی انتخابات ریاست جمهوری بودند، اما هاشمی بر این مسئله تصریح می‌کرد که خواستار وفاق نیروهای اصولگرا حول کاندیدای واحد جوان‌تری است. وی در عین حال احتمال ورود خود به این عرصه را در صورت عدم معرفی کاندیدای واحد اصولگرا که توانایی کسب آرای اکثریت مردم را داشته باشد، منتفی نمی‌دانست. به هر حال چنین توافقی حاصل نشد؛ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز با اعلام اینکه تلاش او برای ایجاد وحدت در نیروهای اصولگرا به نتیجه نرسیده است، ضمن صدور بیانیه‌ای نامزدی خود در این انتخابات را اعلام کرد.

با اعلام کاندیداتوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، دکتر ولایتی نیز به علت حضور ایشان از نامزدی در این انتخابات منصرف شد. بدین ترتیب صحنه‌ی انتخابات به رویارویی سه جریان اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و حامیان "آیت‌الله هاشمی رفسنجانی" (که شامل افرادی از هر دو گروه بود) تبدیل شد.

"آیت‌الله مصباح" نیز از جلمه شخصیت‌های مخالف با نامزدی "آیت‌الله هاشمی رفسنجانی" بود. "مصباح" بدون نام بردن از "هاشمی" به برخی از مصاحبه‌ها و سخنان او انتقاده کرده و از تداوم سیاست‌های فرهنگی اصلاح‌طلبان و استمرار حضور آنها در عرصه‌های فرهنگی و اجرایی کشور در صورت انتخاب مجدد هاشمی به ریاست جمهوری نگران بود!4 لذا تمام تلاش خود را بکار بست تا توجه نیروهای مذهبی را به یکی از کاندیداهای جبهه‌ی اصولگرا معطوف کند.

او از ماه‌ها قبل از شروع رسمی تبلیغات کاندیداها، در سخنرانی‌های خود بر اهمیت این دوره تأکید می‌کرد. آیت‌الله مصباح در آن مقطع تنها به بیان ملاک‌ها و اموری که به انتخاب اصلح منتهی می‌شد بسنده کرده، و هر گونه حمایت از شخص خاصی را رد می‌کرد. وی حتی در سخنانی درباره‌ی نامزدهای مطرح در این دوره از انتخابات، گفت: "در بین این‌هایی که نامزد شده‌اند، کسی را آدم صد در صد با خیال راحت به او رأی بدهد نمی‌شناسم، ولی به این معنا نیست که رأی نمی‌دهیم. باید بگویم که اتفاقا در اثر کم‌اهمیت شدن پایبندی به ارزش‌ها و احکام دین، تکلیف ما مضاعف شده".

اما هر چه تبلیغات انتخاباتی به روز رأی‌گیری نزدیک‌تر می‌شد لحن سخنان آیت‌الله مصباح نیز به نفع دکتر احمدی‌نژاد متمایل می‌گردید. آیت‌الله مصباح تلاش می‌کرد تا بدون تصریح بر نام کاندیدای مورد نظر خود به صورت ضمنی پرسش‌هایی را که درباره‌ی صلاحیت‌های دکتر احمدی‌نژاد مطرح می‌شد پاسخ گوید. دکتر احمدی‌نژاد نیز با اتخاذ ادبیاتی دینی و انتقادهای تند و تیز از عملکرد دولت‌های گذشته – به ویژه در زمینه‌ی عدالت اقتصادی – توانست بدنه‌ی نیروهای مذهبی به خصوص طلاب جوان را با خود همراه کند.

حمایت آیت‌الله مصباح به عنوان شخصیتی که از جانب مقام معظم رهبری به عنوان مطهری زمان معرفی شده بود، همراهی بسیاری از شاگردان ایشان، طلاب و روحانیان جوان و نیز بسیاری از فعالان مذهبی و سیاسی در سراسر کشور را در حمایت از دکتر احمدی‌نژاد به دنبال داشت. بسیاری از حامیان تأثیرگذار احمدی‌نژاد با ایمانی که به نظرات آیت‌الله مصباح داشتند تردیدهای خود نسبت به کارآمدی دکتر احمدی‌نژاد را به فراموشی سپردند؛ تردیدهایی که منشأ آنها عدم تجربه‌ی وی در مدیریت کلان کشوری بود.

نتایج آرای به دست آمده در مرحله‌ی اول انتخابات اعلام شد: "علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی با 6190114 رأی و محمود احمدی‌نژاد با 5718129 رأی به مرحله دوم انتخابات راه یافتند.

پیش‌بینی پیروزی احمدی‌نژاد بر هاشمی رفسنجانی در مرحله‌ی دوم انتخابات نیز با توجه به در معرض نقد بودن هاشمی در طول 27 سال گذشته، مسئله‌ی دشواری نبود. در مرحله‌ی دوم انتخابات که یک هفته بعد برگزار شد، دکتر محمود احمدی‌نژاد با کسب 17 میلیون و 248 هزار و 782 رأی موفق به کسب اکثریت آرای مأخوذه شد. طبق اعلام ستاد انتخابات وزارت کشور، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز 10 میلیون و 46 هزار و 701 رأی را از آن خود کرد.

آیت‌الله مصباح گر چه در طول انتخابات هرگز نامی از کاندیدای مورد نظر خویش نبرد، اما عملا جریان حامی دکتر احمدی‌نژاد را تا برگزیده شدن وی به ریاست جمهوری اسلامی ایران مدیریت کرد.

دکتر احمدی‌نژاد نیز در اولین دیدار خود (پس از برگزیده شدن به عنوان ششمین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران) با آیت‌الله مصباح یزدی، گفت: "من به سهم خودم می‌خواستم یک تشکر هم بکنم، البته به عنوان یک فرد مسلمان ایرانی که خودش از این موج معنویتی که در کشور راه افتاد بهره می‌برد، می‌خواستم تشکر بکنم از حضرتعالی ]آیت‌الله مصباح[ که با درایت و بزرگواری در این صحنه وارد شدید و مدیریت کردید و از همه‌ی عزیزان، یاران حضرتعالی،‌ فضلا و طلاب و عزیزانی که برای تداوم آن حرکت عظیم حقیقی وارد شدند و تلاش کردند و زحمات فراوانی کشیدند".

شاگردان


اسامی برخی شاگردان برجسته حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله)

که هرکدام استوانه های علم و معرفت و تقوا هستند ... حفظهم الله


حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا فیاضی ( مدرس فلسفه)

حجت الاسلام و المسلمین سید محمود نبویان (متخصص در علم کلام)

حجت الاسلام و المسلمین محمود رجبی

حجت الاسلام و المسلمین مرتضی آقاتهرانی(متخصص عرفان/ فارغ التحصیل از دانشگاه مک گی کانادا/ با سابقه اقامت طولانی در کانادا و امریکا)

سید محمدرضا طباطبایى (مدیر جامعة الزهرا)

دکتر عباسعلى شاملى (استادیار مؤسسه آموزشى امام خمینى)

دکتر سید احمد رهنمایى (معاون اطلاع رسانی مؤسسه امام خمینى)،

دکتر محمد فنایى اشکورى (استادیار مؤسسه آموزشى امام خمینى)

دکتر شمالى (استادیار مؤسسه آموزشى امام خمینى)،

دکتر محمد جواد زارعان (رییس مرکز انتشارات مؤسسه امام خمینی)،

اکبر میرسپاه (استاد دروس معارف قرآن)،

سید محمد غروى (مدیر گروه روان شناسى مؤسسه امام خمینى)،

محمد حسین بهجتی اردکانی (امام جمعه اردکان)،

مجتبی مصباح یزدی

احمد جهان بزرگی

علی مبشری (رییس دادگاه‏های انقلاب اسلامی تهران)

پرویز داوودی (معاون اول سابق رئیس‌جمهور – مدیر گروه اقتصاد)

منوچهر محمدی (معاون وزیر امور خارجه – مدیر گروه علوم سیاسی)

عباسعلی کدخدایی (سخنگوی شورای نگهبان – مدیر گروه حقوق)

سیدمحمد غروی (سخنگوی سابق و عضو شورای مرکزی جامعه مدرسین – مدیر گروه روانشناسی)

غلامحسین الهام (سخنگوی سابق دولت و عضو شورای نگهبان)

ابراهیم فیاض

حسین کچوئیان

موسی نجفی

سیداحمد رهنمایی

قاسم روانبخش

محمدناصر سقای‌بی‌ریا

علیرضا پناهیان

محمد فنایی نعمت‌سرا

محمود نمازی

حسین جلالی،

محمدحسین برجیان

علی مصباح یزدی

محمود دهقانی

عبدالمجید اشکوری

ابوالحسن حقانی

علی معصومی‌نیا

سیدمحمود نبویان

حمید کثیری

عبدالجواد ابراهیمی

محمدمهدی نادری

احمد و علی ابوترابی

حمید رسایی

احمد رهدار



کتاب


کتاب "گفتمان مصباح" 



 



«گفتمانِ مصباح» گزارشی گویا و روشنگر درباره سوابق مبارزاتی و مواضع فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آیت‏اللَّه مصباح یزدی از سال‏های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان نهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1384 است.

نویسنده تمام بحث‌ها و چالش‌های مربوط به آیت‌الله مصباح یزدی در بازه‌ی زمانی مذکور را به گونه‌ای در این کتاب گزارش کرده است که خواننده به راحتی می‌تواند نسبت به این چالش‌های با اطلاع از مواضع طرفین به قضاوتی آگاهانه بنشیند. فصل اول این کتاب نگاهی گذرا به زندگانی علمی و معنوی آیت‌الله مصباح دارد. در فصل دوم این کتاب به دوران مبارزاتی انقلابی و نقش آیت‌الله مصباح در این مبارزات پرداخته شده است.

برخی از مباحث فصل دوم کتاب عبارتند از: اتهام فرار و سرخوردی از مبارزه، نقد سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین محتشمی‌پور، اتهام مخالفت با تحریم جشن نیمه‌ی شعبان، اتهام مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی و...

در این فصل همچنین گوشه‌هایی از سوابق مبارزاتی آیت‌الله مصباح از زبان وی یا مرتبطین با ایشان نقل شده است.

فصل سوم این کتاب به گزارش فعالیت‌های آیت‌الله مصباح از پیروزی انقلاب اسلامی تا دوم خرداد 1376 پرداخته شده است. در این فصل نیز پس از نقل مواضع مخالفان آیت‌الله مصباح، به مباحثی همچون آیت‌الله مصباح و دفاع مقدس، حمایت‌های امام خمینی از فعالیت‌های علمی آیت‌الله مصباح، حضور فعال آیت‌الله مصباح در انقلاب فرهنگی و دفاع تئوریک از نظام مقدس جمهوری اسلام، مناظره با جریان‌های منحرف فکری و... پرداخته شده است.

فصل چهارم این کتاب با عنوان «آیت اللَّه مصباح، دکتر شریعتی و شهید بهشتی» به بیان نظرات آیت‌الله مصباح درباره‌ی دکتر شریعتی و روابط آیت‌الله مصباح با شهید بهشتی می‌پردازد. در این فصل انتقادات آیت‌الله مصباح از دکتر شریعتی و دلایل نطری این انتقادات با صراحت کامل بیان شده است. فصل چهارم از جمله فصل‌های خواندنی کتاب است.
فصل پنجم این کتاب اما طولانی‌ترین و چالشی‌ترین فصل کتاب است. این فصل که عنوان مناظره را به خود اختصاص داده است، 18 موضوع را در بر می‌گیرد که در هر یک از این موضوعات به گزارش نزاعی علمی، فرهنگی، سیاسی و یا اقتصادی میان آیت‏اللَّه مصباح و گروه‏ها یا شخصیت‏های دیگر پرداخته شده است.

عناوین این هجده موضوع عبارتند از:

1. آیت‌الله مصباح و مسئله‌ی آزادی
2. آیت‌الله مصباح و درجه‌بندی شهروندان
3. آیت‌الله مصباح و اتهام تئوری‌پردازی خشونت
4. آیت‌الله مصباح و مخالفت با تساهل و تسامح
5. وضعیت فرهنگی جامعه از زمان خلقت حضرت آدم(ع) تاکنون!
6. آیت‌الله مصباح و قرائت‌های مختلف از دین
7. آیت‌الله مصباح و مناظره با دکتر سروش
8. آیت‌الله مصباح و نظریه‌ی ولایت مطلقه‌ی فقیه
9. آیت‌الله مصباح، مردم‌سالاری و جمهوری اسلامی
10. ماجرای چمدان دلار سیا!
11. داستان کاریکاتور روزنامه‌ی آزاد و تحصن حوزه‌ی علمیه‌ی قم
12. عملکرد فرهنگی دولت خاتمی و مناظره با عطاء‌الله مهاجرانی
13. آیت‌الله مصباح و مخالفت با شعار ایران برای همه‌ی ایرانیان
14. ماجرای تحصیل‌کردگان و مخالفت با اجرای حدود اسلامی!
15. آیت‌الله مصباح و لزوم اجرای حکم اعدام آغاجری
16. ماجرای رشوه‌ی 500 میلیون دلاری برای خرید مسئولان!
17. ماجرای رباخواری نظام جمهوری اسلامی!
18. آیت‌الله مصباح و نهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری
نویسنده در تمام این موضوعات ضمن روایت بحث‌ها و چالش‌های پیش‌ آمده میان آیت‌الله مصباح و مخالفان ایشان در هر یک از موضوعات مذکور به نقل و تبیین این مواضع پرداخته است. وی‌ در پیش‌گفتار کتاب می‌نویسد: «تلاش نویسنده بر آن بوده است که به روایت‌گری وقایع اکتفا کند اما گاهی در متن یا پاورقی کتاب به داوری و بیان نظرات خود نیز پرداخته است.»

فصل ششم کتاب به «آیت‌الله مصباح از نگاه مقام معظم رهبری» اختصاص یافته است. در فصل هفتم نیز که به ضمایم کتاب اختصاص یافته است به معرفی آثاری که تاکنون از آیت‌الله مصباح منتشر شده و نیز ارائه‌ی لیستی بلند از مقالاتی که در فاصله‌ی سالهای 1377 تا پایان سال 1384 درباره‌ی آیت‌الله مصباح در مطبوعات منتشر شده است، اختصاص یافته است. در اواخر کتاب نیز نمونه‌هایی از تصاویر اسناد مبارزات انقلابی آیت‌الله مصباح ارائه شده است.

این کتاب به قلم رضا صنعتی نوشته شده و توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی انتشار یافته است.

نویسنده در پیش‌گفتار کتاب می‌نویسد: «پیش از این، کتاب دیگری با عنوان «مصباحِ دوستان» به قلم اینجانب منتشر شد لکن با توجه به نیازی که در تکمیل مباحث و رفع نواقص آن احساس می‏شد، به تکمیل و بازنویسی کتاب مذکور پرداختم که نتیجه کار، هم از نظر جامعیت، تنوع، حجم و فصل‏بندی مباحث و هم از نظر نوع پردازش مطالب تفاوت‏های بسیاری کرد...» وی همچنین درباره برخی ویژگی‌های این اثر نوشته است: «مراحل مختلف نگارش این مجموعه قریب به چهار سال به طول انجامیده و برای نگارش آن، بیش از 1100 مقاله و خبر در نقد سخنان آیت‏اللَّه مصباح، مورد مطالعه قرار گرفته است که با حذف موارد مشابه به برخی از آنها در متن و یا پاورقی کتاب استناد شده است.» وی درباره‌ی تلاش خود برای مستند بودن این کتاب نیز چنین می‌نویسد: «معتقدم؛ دخل و تصرف در مواضع شخصیت‏ها (به هر انگیزه‏ای) خود مصداقی از تحریف و دست بردن در اسناد تاریخی است لذا تلاش کرده‏ام تا مهم‏ترین مواضع ایشان را در فاصله زمانی مذکور - بدون دخل و تصرف- در این کتاب نقل کنم. در مواردی برای حصول اطمینان از صحت و سقم اخبار نقل شده از سخنرانی‏های آیت‏الله مصباح در نشریات، به نوار سخنرانی ایشان مراجعه شده و عین عبارات وی آورده شده است. این کتاب مشتمل بر 1448 پاورقی به عنوان آدرس و یا توضیح مطالبِ بیان شده است و برای آشنایی بیشتر خوانندگان با فضای سیاسی و مطبوعاتی آن زمان، بیش از 50 صفحه از این کتاب نیز به تصاویری از روزنامه‏ها، متناسب با مطالب کتاب در صفحات داخلی اختصاص یافته است.»
ما نیز مطالعه‌ی این کتاب را به خوانندگان عزیز توصیه می‌کنیم.

«گفتمان مصباح» در قطع وزیری و در 1136 صفحه منتشر شده است.